انسان پر از اشتباه است؛ اما هنوز هم خدا او را دوست دارد

مقدمه: در دل تاریکی هم نوری هست

زندگی پر از پیچ‌و‌خم است. هر انسان، چه بخواهد و چه نه، در این راه پرفراز و نشیب، اشتباهاتی مرتکب می‌شود. گاهی از روی نادانی، گاهی از روی ضعف، و گاهی هم از روی ترس یا خشم.
اما نکته‌ای هست که بسیاری از ما فراموش می‌کنیم:
ما انسانیم. نه فرشته‌ایم و نه شیطان. ما در میان این دو قطب در حرکتیم. و آن‌که ما را آفریده، به خوبی این را می‌داند.

خدا از ابتدا می‌دانست که ما خطا خواهیم کرد

یکی از زیباترین لحظات عرفان، زمانی‌ست که می‌فهمی خدا از اول می‌دانست که تو بارها خواهی افتاد، اما باز هم تو را خلق کرد.
در داستان آفرینش آدم، وقتی فرشتگان به خدا گفتند:
"آیا کسی را می‌آفرینی که در زمین فساد کند و خون بریزد؟"
خداوند پاسخ داد:
"من چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید."

یعنی خداوند حتی در دل خطاها، نوری از حکمت نهان کرده. تو اشتباه می‌کنی، اما همان اشتباه ممکن است جرقه‌ای شود برای بیداری، برای آشتی با خودت، برای بازگشت به راه خدا.


---

اشتباهاتت تو را بی‌ارزش نمی‌کنند

دنیا پر از قانون است، اما قانون رحمت خدا با همه متفاوت است.
در دنیای انسان‌ها، اگر اشتباهی کنی، طردت می‌کنند، قضاوتت می‌کنند، از فرصت محرومت می‌کنند.
اما در دنیای خدا، اگر زمین بخوری، در آغوشت می‌گیرند.
خدا تو را با اشتباهاتت دوست دارد، چون می‌داند تو را چگونه آفریده.

در قرآن بارها آمده:
"توبه‌کنندگان را دوست دارم"
و حتی گفته:
"من گناه را تبدیل به حسنه می‌کنم."

یعنی اگر بازگردی، نه‌تنها بخشیده می‌شوی، بلکه پاداش می‌گیری. گناهت به نیکی تبدیل می‌شود. این، فقط از خدای عاشق ساخته است، نه یک حسابگر معمولی.


---

اشتباهات بخشی از مسیر رشد هستند

بی‌اشتباه بودن، نشانه‌ی این نیست که ما انسان خوبی هستیم؛
گاهی کسی که هیچ اشتباهی نکرده، اصلاً حرکت نکرده است!
رشد یعنی آزمون، زمین خوردن، فهمیدن، بازسازی خود، و ادامه دادن مسیر.

همان‌طور که مولانا می‌گوید:
"از غلط‌ها آدمی آگاه شد، چون عصا افتد، عصا کوتاه شد"
یعنی اگر زمین نخوری، نمی‌فهمی عصا کوتاه است و راه اشتباه.
این زمین خوردن‌هاست که ما را انسان‌تر و آگاه‌تر می‌کند.


---

هیچ‌کس آن‌قدر دور نیست که راهی برای بازگشت نداشته باشد

چه کسی گفته گناه‌کارترین آدم‌ها دیگر جایی در دل خدا ندارند؟
در قرآن، خداوند به پیامبر می‌گوید:
"بگو: ای بندگان من که بر خود ستم کرده‌اید! از رحمت خدا نومید نشوید. خداوند همه گناهان را می‌آمرزد."
(سوره زمر، آیه ۵۳)

این یعنی هیچ‌کس از نظر خدا گم نشده نیست.
فقط کافی‌ست بگویی: "خدایا، من برگشتم."
همین یک جمله کافی‌ست که دری از آسمان گشوده شود.


---

عرفان، توبه را نه ترسناک، بلکه عاشقانه می‌بیند

در عرفان اسلامی، توبه یک لحظه شرم نیست، یک لحظه شور است.
لحظه‌ای‌ست که بنده می‌فهمد تنها پناه واقعی‌اش همان‌کسی‌ست که همیشه کنارش بوده، حتی وقتی پشت به او کرده.

ابن عربی، بزرگ‌ترین عارف اسلام، می‌نویسد:
"خدا هرگز از بنده‌ای نمی‌رنجد، چون رنجش نشانه ناتوانی‌ست و خداوند از جنس نور است. بنده اگر هزار بار بازگردد، خداوند هزار و یک بار در را باز می‌کند."

و حافظ می‌گوید:
"گرچه وصالش نه به کوشش دهند، هر قدر ای دل که توانی بکوش"
یعنی حتی اگر نمی‌دانیم چگونه بازگردیم، همین تلاش برای برگشت، خودش عشق است، خودش عبادت است.


---

برگشتن آسان‌تر از چیزی‌ست که فکر می‌کنی

خیلی‌ها فکر می‌کنند برای بازگشت به راه خدا، باید کارهای عجیب و خاصی کرد.
اما نه. خدا ساده می‌گیرد.
برای بازگشت کافی‌ست:

نیت کنی

قلبت را رو به نور بگیری

حتی فقط یک سجده‌ی صادقانه کنی

یا فقط در دل بگویی: «خدایا، من دیگه نمی‌خوام دور باشم»


در همین لحظه، بازگشتی اتفاق می‌افتد. نوری ناپیدا به قلبت می‌تابد.
و عجیب آن‌که همین لحظه، تمام هستی لبخند می‌زند. چون یک انسان، به منبع خودش وصل شده.


---

نتیجه‌گیری: خدا منتظر توست، حتی همین حالا

خدا نه قاضی‌ست و نه شکنجه‌گر. او پدری‌ست که همیشه چشم‌به‌راه پسر گمشده‌اش است.
او مادری‌ست که وقتی صدای گریه‌ی کودکش را بشنود، همه چیز را رها می‌کند تا بغلش کند.

تو اشتباه کرده‌ای؟ خیلی هم زیاد؟
خب که چی؟ باز هم خدا تو را دوست دارد.
باز هم می‌توانی از نو شروع کنی. باز هم فرصت هست. باز هم در باز است.

و یادت باشد:
هیچ‌وقت برای برگشتن دیر نیست، مگر وقتی که دیگر برنگردی.